سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یک عدد عاشق عکاسی

عاشق عکاسی و دوربین و پرتره و طبیعت از تجربیاتم براتون می نویسم
صفحه خانگی پارسی یار درباره

یک عکس، یک عکاس: جیم گلدبرگ

    نظر

یک عکس، یک عکاس: جیم گلدبرگ

یک عکس، یک عکاس: جیم گلدبرگ

 

From the series Rich and Poor by Jim Goldberg (1985)

 

 

شاید این پرتره بدون متن، تنها در حد یک تمرین عکاسی باقی می‌‌ماند اما دست‌‌نوشته‌‌ی روی عکس آن را به یک اثر قابل تأمل تبدیل کرده است. رجینا زیر عکس با اشتیاق زیاد از «قدرت شخصیت» شوهرش نوشته است و همینطور، آشکارا، از عدم توانایی او برای ابراز احساساتش و همدل بودن. رجینا نوشته است: «البته این موضوع هیچ‌گاه من را ناراحت نکرده است. من او را همانگونه که هست دوست دارم.» نوشته‌‌ی ادگار اما موجز است: «همسر من مقبول است و رابطه‌‌ی ما رضایت‌‌بخش». آیا نوشته‌ی ادگار درباره رجینا سرد و بی‌‌احساس است؟ یا این نوشته‌‌اش حاکی از انکار فرهنگ افشاگری (1) است که انتظار دارد ما حتی جزئیات روابط شخصی‌‌مان را برای دیگران آشکار کنیم؟
این اثر یک عکس از مجموعه پرتره‌‌ای است که در آن افرادی از منتهی‌‌الیه طبقات بالا و پایین جامعه عکاسی شده‌‌اند و سپس از آنها خواسته شده تا درباره خود و عکس‌‌شان مستقیماً روی اثر چاپ‌‌شده بنویسند. نتیجه کار افشا کننده، محرک و بسیار شخصی است. جیم گلدبرگ از نزدیک با سوژه‌‌های خود کار می‌‌کرد تا مطمئن شود متن‌‌ها قوی و معنادار هستند. تصویر نهایی اثرگذار است چراکه به طور شگفت‌‌آوری معناهای ضمنی متفاوتی دارد: ترکیب متن و عکس، بین عکاس و سوژه‌‌هایش دیالوگ برقرار می‌‌کند و به بیننده اجازه نمی‌‌دهد تا به یک نتیجه قطعی سرراست درباره یک رابطه پیچیده برسد.

 

 

پی‌نوشت:
(1) فرهنگ افشاگری به جنبه‌‌های از فرهنگ عمومی و دگرگونی در روابط اجتماعی اشاره دارد که بی‌‌پرده‌‌گویی درباره‌‌ی هرچیزی از برخورد دو غریبه با یکدیگر تا افشاگری درباره زندگی خصوصی افراد مشهور در برنامه‌‌های تلویزیونی‌‌ را تشویق می‌کند. این فرهنگ از اواخر قرن بیستم در آمریکا گسترش پیدا کرد.

منبع : سایت عکاسی


نگاهی به نمایشگاه ستاره سنجری در گالری محسن

    نظر

 

نگاهی به نمایشگاه ستاره سنجری در گالری محسن

نگاهی به نمایشگاه ستاره سنجری در گالری محسن

 

آنچه می‌خوانید مروری بر مجموعه‌ی «فروپاشی» و «در باد» ستاره سنجری است که مهرماه امسال (1398) بر روی دیوار گالری محسن رفت. در بخشی از متنی که گالری محسن با عکس‌های مجموعه‌ی «فروپاشی» همراه کرده است چنین آمده: «او … در مجموعه‌ی فروپاشی به‌‌طور عیان از نابودی و تباهی پرده‌دری کرده است … فروپاشی نمایی کمینه‌گرا، برهنه و مدرن در ستایش اندوه دارد؛ فروپاشیِ یک زیبایی ناپایدار به دور از مرثیه و خودنمایی.» در این مجموعه‌عکس که می‌توان آن‌ را در ژانر طبیعت بی‌جان (still life) قرار داد، سنجری از گوشت‌هایی رهاشده روی ملحفه‌ی سفید رنگِ روی میز، عکاسی کرده است.

طبیعت بی‌جان را می‌توان یکی از ژانرهایی دانست که نه‌تنها در عکاسی، بلکه در تاریخ هنر نیز قدمتی زیاد دارد. به‌رغم پیشینه‌ی عکاسی طبیعت بی‌جان و فراگیر بودن آن در تاریخ هنر، این ژانر در عکاسی قرن بیستم به‌دلیل صحنه‌پردازی و ساختگی بودن سوژه‌ی مقابل دوربین بدنام و مهجور واقع شد و از سوی نگاه مدرنیستی که طالب واقعیت عکاسانه بود، جدی گرفته نشد و بسیار کم در باب آن بحث شد.

اولین عکس‌های این سبک مربوط به اوایل قرن 19 میلادی است و قدیمی‌ترین آن عکسی است با نام میز نهارخوری اثر ژوزف نیسفور نیِپس که به‌روش هلیوگرافی ثبت شده و مدت زمان نوردهی آن حدود 4 ساعت بوده است. در این تصویر چاقو، قاشق، شیشه، لیوان، کاسه، بطری، گلدان و قهوه‌جوش به خوبی مشاهده می‌شوند و از اصلی‎ترین دلایل پرداختن عکاس به آن را محدودیت‌های فنی در نوردهی سوژه‌های در حال حرکت می‌توان فرض کرد. با این حال، پس از افول نگاه مدرنیستی به عکاسی، صحنه‌پردازی و ژانر طبیعت بی‌جان در عکاسی معاصر امروز دوباره مورد توجه قرار گرفته است.

در عکاسی طبیعت بی‌جان، این عکاس است که عناصر صحنه را می‌سازد، و با توجه به این نکته، همان‌قدر که این ژانر عکاسی به‌دلیل حساسیت چیدمان سخت و پیچیده است، به دلیل آزاد بودن عکاس در تعیین ساختار تصویر و انتخاب و تغییر حالت موضوع، آسان است. بیشتر عکاسان از پس‌زمینه‌هایی به رنگ روشن و ساده استفاده می‌کنند، چراکه به آن‌ها این اطمینان را می‌دهد که پس‌زمینه توجه را از سوژه‌ی اصلی منحرف نمی‌کند، البته این یک قانون ثابت و همیشگی نیست. برخی عکاسان باتجربه‌تر قادر هستند تا با وجود پس‌زمینه‌های شلوغ، عکس‌های زیبایی در این ژانر خلق کنند.

در تاریخ ژانر طبیعت بی‌جان، این اشیاء خانگی چیده‌شده روی میز بودند که به‌عنوان معرف این ژانر عمل می‌کردند، اما عکاسی سوژه‌های بسیار بدیع‌تری را وارد قلمرو این ژانر کرد؛ از اشیاء صنعتی گرفته تا حتی در گامی فراتر، خود عکاسی در مقام شئ.

 

 

ستاره سنجری. بدون عنوان، از مجموعه‌ی فروپاشی، 1398

 

 

مجموعه‌عکس‌های ستاره سنجری در نمایشگاه اخیرش را می‌توان در ژانر طبیعت بی‌جان مورد خوانش قرار داد. به نظر می‌رسد سنجری در تلاش است با نمایش تکه‌های گوشت و امعاء و احشاء خونین رهاشده روی میز با نگاهی کمینه‌گرا از تباهی سخن بگوید. قاب‌های او از مرگ سخن می‌گویند، رومیزی‌های سپید رنگ در اتاق‌های سپید، یادآور ملحفه‌ها‌ی بیمارستانی یا پارچه‌‌های کفن و دفن است و میز غذاخوری را به تخت‌هایی بدل می‌سازد که بدن‌های تکه‌پاره‌شده بر روی آن سخن از مرگ می‌گویند. ملحفه‌های خونین، گوشت‌ها و روده‌هایی که خبر از پسماند‌گی و کثیفی می‌دهند و در عین نظم درون قاب‌ و فضا، بی‌نظمی را بازنمایی می‌کنند.

از سویی، می‌توان مجموعه‌ی «فروپاشی» سنجری را با مجموعه‌ی «صبح و مالیخولیا»ی عکاس معاصر کانادایی لُرا لتینسکی (Laura Letinsky) سنجید. لتینسکی در مجموعه‌ی «صبح و مالیخولیا» (1997-2001) گویی بقایای یک مهمانی را که شب گذشته در جریان بوده قاب گرفته است.

عنوان «صبح و مالیخولیا» اشاره به مقاله‌ای از زیگموند فروید با نام «سوگواری و مالیخولیا» دارد که در آن فروید به واکنش انسان در برابر از دست دادن پرداخته است. کارهای لتینسکی خیلی ساده است، یک میز، یک ملحفه و سوژه‌هایی تک‌افتاده روی آن. آنچه می‌بینیم گویی توصیف صحنه‌ای از یک ضیافت به‌اتمام‌رسیده است؛ گویی با پایان مهمانی همه چیز تمام شده و خوشی‌ها به پایان رسیده است.

لتینسکی با گذاشتن اشیاء بر لبه‌ی میز که هر لحظه امکان دارند بیافتند، اشیاء را در وضعیت فروپاشی قرار می‌دهد و امکان متلاشی شدن آن‌ها را فراهم می‌آورد. او ژانر عکاسی طبیعت بی‌جان را که تا قبل از آن برای نشان دادن زندگی تجملاتی و مصرف‌گرایی بود، به چالش کشیده و پس‌ازآن را به ما نشان می‌دهد؛ مصرف شد، لذتی که تمام شد، حالا چه؟! حالا همه چیز در آستانه‌ی فروپاشی است، شبیه به بیانیه‌ای برای عصر مصرف‌گرایی؛ در واقع پایان این ضیافت تباهی است.

 

 

لُرا لتینسکی. از مجموعه‌ی صبح و مالیخولیا، 1997 – 2001

 

 

در مقایسه‌ی مجموعه‌ی «فروپاشی» با عکس‌های لُرا لتینسکی به نظر می‌رسد قاب‌های سنجری تکرار جزءبه‌جزء ساختار بصری آثار لتینسکی است؛ از قاب و ترکیب‌‌بندی گرفته تا حتی شکل نوردهی آن، و شاید بتوان تنها تفاوت این مجموعه را اشیاء بی‌جان رهاشده روی میز دانست. امری که سبب می‌شود بیشتر از آنکه در کارهای سنجری شاهد لذتی تمام‌شده باشیم و فروپاشی بعد از آن را نظاره‌ کنیم، شاهد یک فاجعه‌ی رخ‌داده شویم که با ته‌مانده‎ی آن مواجه شده‌ایم. اما این مسأله تا چه اندازه سبب می‌شود مجموعه‌ی سنجری بیانی متفاوت و جدید از عکس‌های لتینسکی بیابد؟ چندان مشخص نیست. تا آنجا که می‌توان گفت، مجموعه‌ی سنجری نوعی گرته‌برداری نعل‌به‌نعل از آثار لتینسکی است.

 

 

ستاره سنجری. بدون عنوان، از مجموعه‌ی فروپاشی، 1398

 

 

در باب ارزش‌گذاری در مورد گرته‌برداری سنجری از مجموعه‌ی لتینسکی، یا حتی در بافتی وسیع‌تر گرته‌برداریِ عکاسان ایرانی از عکاسان شناخته‌شده‌ی جهان، بایستی به این گفته‌ی رابرت لویی استیونسن اشاره کرد که عنوان می‌کند: «تقلید در هنر و به‌خصوص عکاسی جایز است. تجربه‌ی دیگران به‌سختی به دست آمده است. بنابراین یافتن آن تجربیات نیاز به تقلید دارد. آگاهانه یا ناآگاهانه، تقلید نقش میمون ساعی را ایفا می‎کند که حرکات را باید مو‌به‌مو آموخت، تجربه کرد تا بتوان جای پای جدیدی در هنر بر جای گذاشت.»

در نتیجه گرته‌برداری به‌خودی‌خود عملی مذموم نیست و شاید برای عکاسان ایرانی، با توجه به قدمت اندک عکاسی هنری ایران، عملی ناگزیر باشد. با این حال، تقلید از عکاسان بزرگ بدون درک و دریافت رویکرد و جهان‌بینی آنان، سطحی‌نگری هنرمند و نبود کنش فکری و هنری در تولید اثر را به دنبال خواهد داشت. امری که سبب می‌شود هنرمند را به دستگاه زیراکسی صرف تقلیل دهد. به‌قول پل استرند ما شیوه‌های مختلف را از تجربه‌ی دیگران دریافت ‌می‌کنیم تا از آن‌ها رهایی یابیم. در نتیجه، به‌جای تمرکز بر خود عمل تقلید جهت ارزش‌گذاری بایستی این سؤال را مطرح کرد که آیا سنجری توانسته در مشق خود از آثار لتینسکی رهایی یافته و رهیافتی بیابد یا خیر؟

 

 

لُرا لتینسکی. از مجموعه‌ی صبح و مالیخولیا، 1997 – 2001

 

 

با نگاهی به مجموعه‌ی دیگر سنجری با عنوان «در باد» که بازنمایی میوه‌ها، سبزیجات و گل‌هایی است که با پلاستیک پوشیده شده‌، از رشته‌هایی آویزان هستند یا روی سطحی قرار گرفته‌اند، بهتر می‌توان رویکرد او نسبت به ژانر طبیعت بی‌جان را مورد قضاوت و بررسی قرار دارد. ژانر طبیعت بی‌جان که پیشینه‌ای طولانی دارد، حامل مفاهیم و مضامینی تاریخ هنری است که عدم درک و توجه به آن از سوی هنرمند امروزی سبب می‌شود اثرش به سطح نازلی انتقال یابد؛ همچون یک آگهی تجاری ساده از محصولات غذایی یا خانگی که عاری از مفاهیم زیبایی‌شناختی معنادار و عمیق است.

ژانر طبیعت بی‌جان در آغاز در نقاشی‌هایی تبلور یافت که دارای پیام‌هایی نمادین و مذهبی بودند. این ژانر که تا پیش از غروب امپراطوری روم به دلایل جنگ‌های ممتد و شرایط سخت زندگی، دوران رکود بلندمدتی را سپری می‌کرد، در قرون وسطی بنا به شرایط خاص اعتقادی روحانیان و در قالب کارهای تزئینی در حاشیه‌ی نوشته‌های دینی نمود و گسترش پیدا کرد.

در قرن‌های بعد با افول حاکمیت مذهبی، نقاشان تلاش کردند تا به شکلی مستقل و جدا از پیام‌های مذهبی به طبیعت بی‌جان بپردازند. برای مثال لئوناردو داوینچی که از نخستین این نقاشان بود، در سال‌های 1495 به‌عنوان بخشی از پروژه‌ی مطالعاتی خود در زمینه‌ی میوه‌ها و گیاهان، نقاشی‌های آبرنگی در این زمینه خلق کرد و همچنین می‌توان به نقاشی‌ها و طراحی‌های هدفمند آلبرشت دورر (Albrecht Dürer) از گل‌ها و جانواران اشاره کرد.

اگرچه نوع نگاه این هنرمندان به ژانر طبیعت بی‌جان سبب شد تا نمادگرایی مذهبی در به تصویر کشیدن اشیاء رنگ ببازد اما در نیمه‌ی دوم قرن 16 میلادی آثار طبیعت بی‌جانی آفریده شد، که به همان اندازه‌ی نمادگرای‌های مذهبی در دهه‌های گذشته، حامل‌ پیام‌های اخلاقی بودند. به‌عنوان مثال، در اثر یوئاخیم بُیْکِلِر (Joachim Beuckelaer) با عنوان «مغازه‌ی قصابی» هرچند در پیش‌زمینه ردیف‌های گوشت نقاشی شده اما در پس‌زمینه شاهد مضرات می‌خوارگی و پرخوری هستیم.

به‌تدریج ژانر طبیعت بی‌جان در اروپا به یکی از ژانرهای در حال گسترش و مورد علاقه‎ی نقاشان تبدیل شد. هنرمندان هلندی در کنار نقاشی موضوعات آشپزخانه‌ای همچون میز صبحانه و غذای روزانه، رویکردی در این ژانر شکل دادند با عنوان ونیتاس (Vanitas) که در آن نقاش در کنار کشیدن اشیاء لوکس و زیبا به‌عنوان سمبل امیال دنیوی و گذرا، اشیائی چون جمجمه، شمع در حال سوختن، کتاب در حال ورق خوردن و… را به‌عنوان علائم گذرابودن جهان خاکی به تصویر می‌کشید. محبوبیت این نقاشی‌ها به‌زودی به فلاندر، آلمان، فرانسه و اسپانیا منتقل شد.

 

 

خوئان سانچز کُتان. خیار، خربزه، کلم و به، 1602

 

 

برای مثال، هنرمند اسپانیایی خوئان سانچز کُتان (Juan Sanchez Cotan) که پیشگام رئالیسم در کشورش بود، در قرن هفدهم تابلوهای طبیعت بی‌جانی خلق می‌کرد که مشخصه‌ی آن‌ها به تصویر کشیدن تعدادی میوه یا سبزیجات ساده بود که گاه برخی از آن‌ها از یک رشته‌ی ریز در سطوح مختلف آویزان شده‌اند (روشی رایج در قرن هفدهم برای جلوگیری از پوسیدگی مواد غذایی و سبزیجات) و گاه برخی دیگر روی سطحی، یک لبه یا پنجره قرار گرفته‌اند.

فرم‌ها با وضوح تقریباً هندسی در برابر پس‌زمینه‌ی تاریک قرار گرفته‌اند. ارکستراسیون طبیعت بی‌جان در معرض نور مستقیم خورشید، در برابر تاریکی غیرقابل‌تحمل پس‌زمینه، علاوه بر تأکید مضاعف بر سوژه، دلالت‌های ضمنی متعددی با خود به همراه دارند. هر شکلی با چنان تأکیدی بررسی می‌شود که تصاویری با کیفیتی عرفانی به دست می‌آیند و واقعیت چیزها تا حدی تشدید می‌شود که هیچ نقاش دیگری از قرن هفدهم از آن فراتر نمی‌رود.

در مقایسه با اثر سانچز کوتان، می‌توان گفت مجموعه‌عکس «در باد» همچون مجموعه‌ی دیگر سنجری وام‌دار سنت زیبایی‌شناسی طبیعت بی‌جان غرب است. در این مجموعه هم مرز بین گرته‌برداری و فرارفتن از آن به‌درستی مشخص نیست. در متن گالری محسن در کنار این مجموعه می‌خوانیم: «مجموعه‌ی در باد به شکلی نمایشی با صحنه‌آرایی بی‌کم‌و‌کاستی از قاب‌هایی چون نقاشی‌های طبیعت بی‌جان … نمایشی کلاسیک، خوش‌لعاب و پرزرق‌و‌برق اما مصنوعی از چیزهایی است که انگار در دام یک جریان ناپایدار یا در مسیر تغییر افتاده‌اند.»

 

 

ستاره سنجری. بدون عنوان، از مجموعه‌ی در باد، 1398

 

 

کنار هم قرار گرفتن دو مجموعه‌ی «فروپاشی» و «در باد» خود بیانگر نوعی آشفتگی است و نشان از سردرگمی عکاس در مواجه با ژانر طبیعت بی‌جان دارد. «فروپاشی» آشکارا وام‌دار مفاهیمی معاصر در بازنمایی ژانر طبیعت بی‌جان است که در عکس‌های هنرمندانی چون لیتنسکی به بلوغ رسیده‌اند، در حالی که مجموعه‌ی «در باد» ادای دینی به نقاشی‌هایِ پیشاعکاسیِ طبیعت بی‌جان در قرن 17 میلادی باقی می‌ماند.

این آشفتگی و عدم ارتباط ریشه در عمیق‌نشدن هنرمند در مفاهیم پرداخته‌شده دارد. اگرچه پیش‌تر گفته شد به دنباله‌روی ستاره سنجری به‌عنوان عکاسی ایرانی از زیبایی‌شناسی عکاسی و هنر غرب به‌خودی‌خود ایرادی وارد نیست، اما عدم ارتباط مفهومی بین مجموعه‌ها، توجه نکردن به مفاهیم برآمده از ژانر و در نهایت نبود متنی روشن‌گر از جانب خود هنرمند برای پی بردن به ذهنیت او، بر عدم فراروی هنرمند از تأثیرگیری از هنر غرب صحه می‌گذارد. امری که بی‌شک با تعمق بیشتر می‌توانست مجموعه‌های «فروپاشی» و «در باد» سنجری را وارد بعد معنایی جدیدی کند و ارزش بصری آنها را فزونی بخشد.

منبع : akkasee


یک عکس، یک عکاس: هیروشی سوگیموتو

    نظر

یک عکس، یک عکاس: هیروشی سوگیموتو

یک عکس، یک عکاس: هیروشی سوگیموتو

 

Baltic Sea, Rugen by Hiroshi Sugiomto (1996)

 

 

سوگیموتو، در این پروژه‌‌، هرکدام از مناظر دریایی خود را با اسم محل عکس‌برداری آن نام‌گذاری کرده است – برای مثال اقیانوس اطلس شمالی، دماغه برِتون؛ به این وسیله او مجموعه خود را بر پایه مسئله چگونگی ساخته‌شدن هویت‌های ملی و مرزهای جغرافیایی بنا کرده است. او از مناظر دریایی استفاده می‌‌کند تا پیش‌‌فرض‌‌های جغرافیایی را به چالش بکشد؛ شهرها و کوه‌‌ها در تصویر مشخص نیستند و هیچ‌چیز جز پهن? دریا و هویت آن ناحیه، که به‌طور ضمنی به آن اشاره‌شده، نمی‌بینیم. سوگیموتو از رابطه‌اش با دریا به‌عنوان «سفری به دیدن» یاد می‌‌کند و تصاویر تاثیرگذار و پر از جزئیاتش به استعاره‌ای برای ماجراجویی‌های شخصی تعبیر می‌شود. اگرچه عکس‌ها در آلمان، جاماییکا، ایتالیا و چند کشور دیگر گرفته‌شده‌اند اما، به علت بی‌‌کران بودن دریا‌‌ها، عکس‌‌ها غیرقابل طبقه‌‌بندی و محدود شدن هستند.
عکس دریای بالتیک، روگن، یکی از شاخص‌ترین عکس‌های این مجموعه است که در دهه 90 میلادی گرفته‌شده. او درباره دریا می‌نویسد: «رازِ هم? رازهاست، آب و آسمان همان‌جا درست روبرویمان است، هربار که دریا را می‌بینم احساس آرامش و امنیت می‌کنم، جوری که انگار به ملاقات خان? اجدادی‌‌ام رفته‌‌ام، گویی که آغاز سفری به دیدن است». عکس دریای بالتیک، روگن، از طیفِ نرمِ خاکستری‌ها تشکیل‌شده و تمایز بین دریا و آسمان در آن ناچیز است. این عکس، که با دوربین قطع بزرگ گرفته‌شده است، نه‌تنها درخشش آِب و آسمان را نشان می‌‌دهد بلکه به تهدیدِ مالیخولیایی تاریکی و طوفان نیز اشاره کرده است.

منبع : سایت عکاسی


نگاهی به نمایشگاه «مرجعیت نامتقارن» و «کالیدوسکوپ تاریخی»

    نظر

نگاهی به نمایشگاه «مرجعیت نامتقارن» و «کالیدوسکوپ تاریخی»

نگاهی به نمایشگاه «مرجعیت نامتقارن» و «کالیدوسکوپ تاریخی»

 

یک. کارمایه‌ی ساختن از تاریخ در هنر، در کنار هم نشاندن، آشتی دادن و درآمیختنِ دو قلمرو دور و جدا از هم است، چرا که یکی ریشه در معرفت دارد و دیگری رو به حقیقت. تاریخ، تجلیِ میل سیری‌ناپذیر آدمی به دانستن، و آنگاه به نظم درآوردن و به انتظار نشستنِ تکرارِ این آگاهی‌ست تا بر توان عقلِ خودبسنده‌ی انسانی شهادت دهد. هنر اما در پیِ فلسفه فرا می‌رسد تا این اشتیاق سوزنده را محدود کند و بر آن پایانی بگذارد. معرفت با سودای شناخت جهان و هستی، زندگی را یکسره از شور تهی می‌سازد و آن را به چیزی پیش‌بینی‌پذیر، سرد و بی‌روح بدل می‌کند.

فلسفه و هنر، با داعیه‌ای از همان دست به عرصه می‌آیند اما حقیقت را جستجو می‌کنند، و در راه رسیدن به آن زمین و زندگی را سرشار از عشق و اشتیاق می‌سازند. از این منظر، بر شورِ دانستنِ وسواس‌گون و اندوختن دانش و کسب معرفت، مقدم‌تر، و از آن، پیشینی‌ترند. تاریخ، فلسفه و هنر، همه به مدد تصویر صورت می‌بندند؛ همه، برآیندِ بازتاب تصویر هستی در ذهن انسان اند. این شکل‌ها و تصاویرِ جهان هستند که از چشمِ آدمی عبور می‌کنند تا تصویر دوباره‌ای از آنچه به گمان خود می‌بیند در ذهنش نقش ببندد و شناخت و ادراک ممکن شود.

چنین فرآیندی به فریبی می‌ماند. علم که حاصل اشتیاق بی‌پایان به معرفت هستی است، این توهم را انکار می‌کند و قبول چنین فریبی را برنمی‌تابد؛ این باور تمام بنیان آن را ویران می‌کند. اما هنر از آغاز می‌داند، و پنهان نمی‌کند، که یکسره برآمده از فریب و توهم است، تماماً بازنمایی‌ست. هنر، در اعتراف به تکیه بر تصویر داشتن و بازسازیِ دوباره‌ی آنچه حواس فراهم می‌آورند، صادق‌تر از دانشِ متکی بر شناخت است. اذعان به دروغ بودن، هنر را راست‌تر از علم می‌سازد. هنر، ریشه در حقیقتی دارد که با شجاعت از اعتراف به فریبِ زیباشناختیِ مخاطب مایه می‌گیرد.

 

 

 

 

دو. به نظر می‌رسد این آثار سرِ آن داشته‌اند که دشواریِ پیش گفته‌ی درآمیختنِ تاریخ و هنر به‌مثابه کارمایه‌ای برای خلق اثر را بار دیگر محک بزنند. از آن رو «بار دیگر»، که هنرمند، پیش‌تر و پیوسته، این مضمون را آزموده است. او پیش از این در مجموعه‌های دیگری هم نشان داده از تاریخ و جلوه‌های مفهومی یا تصویریِ آن غافل نیست. من این دلبستگی به تاریخ را برآمده از دغدغه‌ی او به واگوییِ حقیقت تلقی می‌کنم. باز گفتنِ حقیقت از دو سو و در دو جبهه؛ رو در روی خود همچون گفت‌وگویی درونی خطاب به خویشتن، و رو به سوی دیگری بیرون از خودِ هنرمند.

او هوشمندانه از مغاکِ سربرآورده از شکاف و تضادِ میانِ حقیقت و معرفت، هنر و تاریخ، بهره می‌برد تا از ورای گفت‌وگویی که آغاز می‌کند، عنصر اصیل‌تر و دیرپاترِ این دوگانی، یعنی حقیقت، را در این خلاء طنین‌انداز کند. صدای او در این کارها، حقیقتاً، صدایی حاصل جمع پژواک‌های پراکنده‌ای‌ست که روح زمانه را می‌خوانند. پس او در مقام سوژه‌ای یکه لازم می‌داند آنچه را از حقیقت در جوهره‌ی رویدادهای تاریخی می‌شناسد و می‌یابد – و در این باره به احساس و شهود تکیه می‌کند – پیوسته برای خود، و آن دیگری بیرون از خود، بازگو کند.

حقیقت، در اینجا در اصیل‌ترین جلوه‌ی خود، یعنی جلوه‌ی زیبایی‌شناختی، تصویری ماندگار از موقعیتی مادی در سیر تاریخ در خاطره‌ی جمعیِ مردمان نقش می‌زند. به این سبب، چنین بازگوییِ پیوسته‌ی حقیقت به خود و دیگری، چون در هیأت اثر هنری ظاهر شود، حقیقت اصیل هستیِ آدمی را بازمی‌تابد.

 

 

 

 

سه. پرهام تقی‌اف در آخرین مجموعه‌اش همچنان دل‌مشغولی‌های پیشینش را پی می‌گیرد. تصویرهایی را از منابع رسانه‌ای می‌یابد؛ به خوانشی نو از روایت‌هایی قدیمی در بستری متفاوت مجال بروز می‌دهد؛ و بعد، حاصل این قرائت تازه را به مدد جستجو و تجربه‌گری با رسانه‌های نو به هنری تأثیرگذار تبدیل می‌کند. به این ترتیب، آثار او پیوسته عکس‌محور/ تصویرمحور می‌مانند.

او این بار به سراغ عکس‌هایی از فرازهایی در تاریخ معاصر ایران رفته است. به‌رغم آن که همیشه از عکس‌هایی از این دست انتظار می‌رود به‌مثابه اسنادی عینی از واقعیتی تاریخی در گذشته‌ای دور یا نزدیک، اطلاعاتی صریح و غیرقابل‌انکار ارائه کنند، او عامدانه بخش یا بخش‌های تعیین‌کننده‌ای از این عکس‌ها را از این اطلاعات خالی می‌کند.

نتیجه، تکان‌دهنده است. غیبت یا فقدانِ جزء یا پاره‌ی مهمی از یک کلیت با عنوان عکس که می‌بایستی اطلاعاتی را منتقل می‌کرده تا در مرتبه‌ای بعدتر، قضاوتی ارزش‌گذارانه را برای مخاطب ممکن کند، به عاملی آزارنده برای غافلگیری، سردرگمی، برآشفتن و به فکر واداشتنِ او بدل می‌شود. چهره‌ها، موقعیت‌ها، مکان‌ها و زمان‌ها با آن که آشنا به نظر می‌رسند اما تن به شناسایی نمی‌دهند.

هنرمند، با دستکاری رمزهای گذر به دنیای پسِ پشتِ شکل‌ها، سازوکار شناخت و تشخیص (= یادآوریِ) دقیقِ آنها را مختل می‌کند، تا از رنج و آشفتگیِ ناشی از این آزارِ حافظه، امکان جان گرفتن و سر بر آوردنِ مفهومی نو در بستری دیگرگون از بازخوانیِ تاریخ محقق شود. در این راه، او تا رویکردی به‌غایت مفهوم‌پردازانه به عکاسی پیش می‌آورد، اما حتی در آن حال، دغدغه‌های زیبایی‌شناختی را وانمی‌نهد.

آنچه او در این مجموعه گرد آورده، همچنان وفاداری به دلسپردگیِ همیشه‌اش به زبانِ عکس و تصویر؛ نشانه‌شناسی و رمزگذاری و رمزگشاییِ از آن؛ و هشیاری و تعلق خاطر به کشف و بیان و بازسازیِ جلوه‌های حقیقت در بستری به نام تاریخ را بازمی‌تابد.

منبع :www.akkasee.com


عکاسی با موبایل

    نظر
  • عکاسی با موبایل

    چطور با موبایل عکسهای خوب بگیریم ؟

    mobile photo - عکاسی با موبایل

روزهای قبل از وجود موبایل های هوشمند، گرفتن یک عکس پروسه ی زمان بری بود
باید یک دوربین و نرم افزار ادیت عکس میخریدید و زمان و انرژی زیاد صرف میکردید تا
یاد بگیرید چطور از آنها استفاده کنید.
اما الان با وجود موبایل های هوشمند و اپلیکیشن های موجود در آن میتوانیم عکسهای
با کیفیتی بگیریم و به راحتی آنها را ویرایش کنیم بدون اینکه زمان زیادی هدر دهیم.
البته اشتباه نکنید، گرفتن یک عکس با موبایل، به این سادگی نیست که دکمه را بفشارید و
کار تمام شود.
پس راز عکس های خوب گرفتن با موبایل چیست؟
این نکات را بخوانید تا مهارت خود را در عکاسی با موبایل افزایش دهید.

photo mobail 1 - عکاسی با موبایل

18 نکته برای عکاسی با موبایل

1. عکاسی با موبایل با gridline

یکی از بهترین و راحتترین راه های اینکه عکسهای خود را بهتر کنید این است که gridline را روشن کنید .
در این صورت یک سری خطوط عمودی و افقی روی صفحه موبایل شما ظاهر میشود
و تصویر به سه بخش عمودی و وافقی تقسیم میشود و در مجموع 9 خانه ایجاد میشود
بر اساس این تئوری، تصویری که میگیرید متعادل تر خواهد بود .

برای روشن کردن gridline :

  • o iPhone : به تنظیمات بروید، Photos & Camera را انتخاب کنید و گزینه Grid را روشن کنید
  • o Samsung Galaxy : دوربین خود را روشن کنید؛به تنظیمات بروید. به پایین اسکرول کنید و grid line را روشن کنید.
focus 1 - عکاسی با موبایل

2. برای عکاسی با موبایل روی یک سوژه فوکوس کنید

عکس های خوب معمولا یک سوژه دارند.
بعضی عکاسان حرفه ای، میگویند سوژه نباید کل فریم را پر کند، و دو سوم عکس باید فضای نگاتیو باشد
روی اسکرین موبایل خود تپ کنید تا روی سوژه فوکوس کند. به این صورت نور به صورت اتومات تنظیم میشود.
نکته: وقتی که عکس خود را گرفتید، میتوانید با استفاده از فیلتر ها و اپلیکیشن ها استفاده کنید تا تصویر را بهبود دهید و یا میتوانید تصویر را کراپ کنید.
میتوانید brightness، contrast، saturation را تنظیم کنید

focus 2 - عکاسی با موبایل
nagative 1 - عکاسی با موبایل

3. در عکاسی با موبایل فضای نگاتیو را دریابید

منظور از فضای نگاتیو، محیطی است که در اطراف سوژه در عکس است.
و میتواند یک عکس خوب را تبدیل به عکس عالی کند
وقتی که فضای خالی زیادی در عکس وجود داشته باشد، سوژه شما در چشم بیننده قوی تر به نظر میرسد.
فضای نگاتیو به چه صورت است؟ میتواند آسمان، آب یا یک زمینه خالی باشد یا یک دیوار بزرگ، مانند مثال ها

nagative 2 - عکاسی با موبایل

4. پرسپکتیو متفاوتی در عکاسی با موبایل پیدا کنید

عکس انداختن از یک زاویه جدید و خاص، میتواند جالب باشد. زاویه های مختلفی پیدا کنید
از آسمان به عنوان فضای نگاتیو استفاده کنید. مانند تصویر اول در پایین.
نکته: اگر عکسی میگیرید که پرسپکتیو آن کمی کج است ؛ میتوانید از SKRWT photo editing app استفاده کنید تا عکس بهتری داشته باشید.

perspective - عکاسی با موبایل
reflex 1 - عکاسی با موبایل
reflex 2 - عکاسی با موبایل

5. در عکاسی با موبایل از انعکاس استفاده کنید

دیدن انعکاس آسمان در آب تصویر خوبی ست. برای همین آن را دوست داریم.
چشم ما دیدن این بازتاب ها را دوست دارد. دنبال فرصت هایی بگردید که بتوانید از انعکاس استفاده کنید
جاهای زیادی هست که میتوانید از انعکاس استفاده کنید.
گودال آب، دریاچه؛آینه، عینک آفتابی . لیوان سطوح متالیک و …

6. عکاسی با موبایل به کمک leading line

در بعضی عکس ها،خطوطی هست که چشم بیننده را به سمت خاصی از فریم میکشد، که به آنها اصطلاحا leading line گفته میشود.
این خطوط میتوانند مستقیم یا منحنی باشند. ماند ساختمان ها، ریل ها، جاده،…
با استفاده از این خطوط میتوانید در عکس حس عمق ایجاد کنید.

leadingline - عکاسی با موبایل
Symmetry - عکاسی با موبایل

7. در عکاسی با موبایل دنبال تقارن بگردید

تقارن میتواند هارمونی، زیبایی و تعادل ایجاد کند؛ عکسی که در آن از تقارن استفاده شده میتواند نظر بیننده را به خود جلب کند.
این یکی از ساده ترین و متداول ترین روش های جذاب کردن عکس است
در عکاسی، تقارن به این معنی است که بتوانید عکس را به دونیم تبدیل کنید
به صورتی که آن دو نیمه قرینه هم باشد، مانند تصویر یک چیز در آینه. تقارن با بازتاب متفاوت است
میتوانید با gridline کار خود را بهتر کنید.

pattern 2 - عکاسی با موبایل

8. در عکاسی با موبایل به دنبال الگوهای تکرار باشید

الگوهای تکرار شونده برای چشم خوشایند است. به این صورت که یک عنصر گرافیک در صفحه تکرار میشود.
مانند خطوط، شکل های هندسی، رنگها و …این الگوها میتوانند جلوه بصری قوی ایجاد کنند.

pattern 1 - عکاسی با موبایل

9.استفاده از رنگ در عکاسی با موبایل

جالب نیست که یک عکس تماما سیاه و سفید باشد به جز یک شی؟
قطعا جالب است اپلیکیشن هایی برای این کار هست که یکی از آنها Touch Color
است که به شما اجازه میدهد تصویر را سیاه و سفید کنید و یک قسمت از آن را رنگی کنید.
این کار شما را قادر میسازد چیزی که میخواهید بیشتر دیده شود را هایلایت کنید تا نظر بیننده را جلب کند.

photo mobile - عکاسی با موبایل

10. در عکاسی با موبایل از زوم کردن خودداری کنید

وقتی با فاصله از یک موضوع عکاسی میکنید، وسوسه میشوید که روی آن زوم کنید
اما بهتر است که این کار را نکنید چون اینکار باعث میشود تصویر تار شده و پیکسل ها مشخص شود
به جای زوم کردن سعی کنید به سوژه نزدیک شوید.
مگر اینکه یک حیوان وحشی باشد در این صورت باید فاصله تان را حفظ کنید.
و یا میتوانید با فاصله پیش فرض عکاسی کنید بعدا آن را کراپ کنید. به این صورت کیفیت عکس را حفظ میکنید.

detail - عکاسی با موبایل

11. در عکاسی با موبایل از جزییات کوچک عکس بیاندازید

میتوانید به صورت کلوز آپ از چیزهای و جزییات کوچک عکاسی کنید.این جزییات میتوانند جلوه بصری زیبایی داشته باشند
نکته: در نرم افزار ادیت خود از ابزار sharpen استفاده کنید تا زییات بهتر نمایان شوند

12. در عکاسی با موبایل از نور طبیعی استفاده کنید

احتمالا در انتخاب یک دوربین که بتواند با فلش عکاسی کند، سخت گیر هستید.
اما فلش باعث میشود رنگ ها تغییر کنند و در نتیجه ظاهر عکس تغییر میکند.
بنابراین به جای استفاده از فلش، از منابع نور طبیعی استفاده کنید.
این کار به شما اجازه میدهد با سایه ها بازی کنید ماننند  تصویر
وقتی عکس خود را گرفتید، از ابزار Exposure در نرم افزار ادیت عکس استفاده کنید تا عکس را کمی روشن تر کنید.

shadow - عکاسی با موبایل
pattern - عکاسی با موبایل

13. در عکاسی با موبایل ابسترکت ایجاد کنید

منظور از ابسترکت عکاسی از ماهیت یه چیز یا یک مجموعه از آن است بدون اینکه نمای کامل آن پدیدار شود.
به عبارت دیگر منظور از این کار، ایجاد تصویری یونیک و متفاوت از سوژه های معمولی ست.
میتوانید با کراپ کردن یک عکس نرمال، ابسترکت ایجاد کنید یا از سوژه خود به صورت کلوز آپ عکاسی کنید.مانند عکس

14. برای موفقیت در عکاسی با موبایل بی هوا عکس بگیرید

عکس ها میتوانند خاطرات را ثبت کنند؛ لحظات شاد با دوستان، خانواده،و…
اما بعضی اوقات عکس هایی که بی هوا گرفته میشود بسایر جالب تر از آب درمی آید
چون این طور عکس ها، احساسات را واقعی تر ثبت و منتقل میکنند.
یکی از بهترین راه ها برای این نوع عکاسی این است که عکس های زیادی بگیرید تا انتخاب های بیشتری داشته باشید.

photo phone 1 - عکاسی با موبایل
photo phone 2 - عکاسی با موبایل

15. در عکاسی با موبایل غیر متعارف عمل کنید

ترکیب بندی همان چیزی است که یک عکس را میتواند عالی کند.
بعضی از عکس های شگفت انگیز و قابل توجه از ایده های خلاقانه منحصر به فرد بیرون می آیند .
عکس ها بیشتر از متن تاثیر میگذارند. به چیزی که میخواهید از آن عکس بندازید
از جنبه های مختلف نگاه کنید تا بتوانید با عکس خود بیننده را شگفت زده کنید.

16. خنده ایجاد کنید

خاطره انگیرترین عکس ها آنهایی هستند که مارا به خنده وامیدارند 
اگر کاری کنید که ببیننده ها با عکسهای شما لبخند بزنند، از عکسهای شما خوششان آمده و لذت خواهند برد .

photo phone 3 - عکاسی با موبایل
photo phone 1 - عکاسی با موبایل

17. برای عکاسی با موبایل از لنزهای جانبی استفاده کنید

لنزهای زیادی هست که میتوانید آنها را به موبایل خود اضافه کنید از لنزهای fish-eye گرفته تا wide-angle .
با استفاده از این لنزها میتوانید کیفیت و پرسپکتیو جدیدی به عکس های خود ببخشید
بهترین لنزها برای عکاسی با آیفون؛ توسط شرکت Moment ساخته شده است
میتوانید لنزهایی که برای موبایل شما مناسب هستند را با کمی جستجو پیدا کنید

18.از ادیت کردن نترسید

عکاسی با موبایل اولین قدم است قدم بعدی ادیت کردن عکس است که بسیار مهم
است فیلترها ابزارهای خوبی هستند مخصوصا رفع عیب های عکس و خوشمزه تر جلوه دادن خوراکی ها.
در مجله InStyle یک لیست از بهترین فیلترها برای اینستاگرم آورده شده :
The Best Instagram Filters for Every Beauty Complaint
همچنین iPhone photos app فیلترهای زیاد در اختیارتان میگذارد اپ هایی مانند
Pho.to هم هستند که میتوانید استفاده کنید یکی از جدیدترین اپ های موجود ، Foodie که فیلترهای مختلفی برای انواع غذا دارد
ابزارها و اپلیکیشن هایی زیادی در بازار برای موبایل ها هست که میتوانید از آنها هم استفاده کنید

منبع : سایت پویا اندیش